12چیزی که باعث می شودسال2020خارقالعاده باشد!!
با توجه به تعداد خیره کننده پیشبینیهای فناوری در سال 2020، کارشناسان این سال را جالب و خارقالعاده خواندند.
البته سال 2020 تنها یک تاریخ درنظرگرفته شده تقریبا 10 ساله برای به وقوع پیوستن این پیشگوییهاست. مایک لیبهولد، یک محقق برجسته موسسه «برای آینده» و یک کارشناس فناوری کامل اظهار کرد: سال 2020 دیگر از نظر من جذابیت بیشتری به نسبت سال 2019 یا 2021 ندارد.
لیبهولد که در کارنامه خود تجربه همکاری با شرکتهای بزرگ فناوری مانند اینتل، اپل و حتی نتاسکیپ را دارد، به مشتریان خود کمک میکند تا نگاهی طولانیمدت به شغل خود داشته و در کوتاهمدت تصمیمات درستی اتخاذ کنند. وی و همکارانش در موسسه برای آینده به مشتریانشان فال گرفتن را آموزش نمیدهند، بلکه آنها را با نشانههایی که میتوان در دنیای امروز دید و طبق آنها پیشبینی معقولانهای در مورد آینده داشت آشنا میکنند. او دهه آینده را فوقالعاده جالب خوانده است.
ژاپن یک پایگاه روباتیک در ماه خواهد ساخت
از لحاظ قدرت فناوری، هیچ دلیلی وجود ندارد که ژاپن نتواند این برنامه جاهطلبانه خود را برای ساخت پایگاه قمری روباتیک تا سال 2020 پیش نبرد. این ایستگاه توسط روباتها برای روباتها ساخته خواهد شد.
لیبهولد در این مورد اظهار کرد: چند فضاپیمای خصوصی برای انجام این کار وجود دارد و به نظر من روباتها تا آن زمان پیشرفتهای بسیار خواهند داشت.
چین، پکن را با قطار سریعالسیر به لندن مرتبط خواهد کرد
برنامه چین این است که شرق و غرب را با یک قطار سریعالسیر به هم متصل کند.
این کشور هزینه ساخت و اجرای این برنامه را بر عهده خواهد گرفت اما در عوض میخواهد که از منابع طبیعی کشورهایی که از این فناوری سود میبرند مانند مواد معدنی، چوب و نفت استفاده کند. متخصصان این امر را ممکن اما نامحتمل میدانند.
خودروهایی که خود را میرانند
امنیت کامل و حمل ونقل آسان با خودروهای خودکار، آرزوی همه از جمله شرکتهای گوگل و دارپا و تولیدکنندگان خودرو است. حرکتهایی نیز برای جامه عمل پوشاندن به این آرزو صورت گرفته اما از بین بردن اولین مانع کار سختی است و آن برنامهریزی این خودروهای ناهمگن برای برقراری ارتباط با یکدیگر است. انسانها هنوز در سطح جهانی با وجود تمام فناوریهای ترافیکی از زیرساختهای بیسیم برای برقراری ارتباط خودروها با یکدیگر برخوردار نیستند.
سوختهای زیستی از لحاظ قیمتی با سوختهای فسیلی به رقابت خواهند پرداخت
ارتش آمریکا متعهد شده که تا سال 2020 نیمی از انرژی مورد نیاز خود را از منابع تجدیدپذیر تامین کند. نیروی دریایی آمریکا معتقد است که میتواند تا آن زمان 50 درصد سوخت خود را با سوخت زیستی جایگرین کند.
«ماشین پرنده»، هوابرد خواهد شد؟
لیبهولد این امر را نامحتمل خواند. وی اظهار کرد: کنترل ترافیک هوایی برای چیزی شبیه به آن باور نکردنی است. این کار از همه نظر مشکل است. به لحاظ منطقی ما نمیتوانیم این کار را انجام دهیم، از لحاظ هزینهای و همچنین فناوری نیز ناممکن است.
انسان قادر خواهد بود با کمک میکرو تراشههای کاشته شده در مغز خود، وسایل اطرافش را کنترل کند
مغز انسان از لحاظ زیستشناسی یک سرزمین فتحنشده بزرگ است.
اگرچه ایده اتصال قدرت اولیه ذهن انسان با محرکها و واکنشهای الکتریکی از مدتها پیش در داستانهای علمی و تخیلی و تا حدی در واقعیت وجود داشته، انسان قادر نخواهد بود تا سال 2020 به ادعای شرکت اینتل، دستگاهها را با مغز خود کنترل کند.
لیهولد از موسسه برای آینده اظهار کرد: ارتباطات عصبی هم شیمیایی و هم الکتریکی هستند و ما نمیدانیم آنها مخصوصا از لحاظ معناشناسی ارتباطات عصبی چگونه کار میکنند. بلکه شاید بتوان قطعهای الکترونیکی را در جمجمه انسان کار گذاشت اما من معتقدم که این کار تنها برای کاربردهای درمانی بسیار محدود قابل استفاده است.
تمام صفحات نمایش جدید، او الایدیهای فوقباریک خواهند بود
فناوری نمایش پیشرفت بسیار سریعی دارد. مطمئنا در سال 2020 تعدادی مونیتور السیدی «عتیقه» در برخی مناطق وجود خواهد داشت، اما تا آن زمان کل صنعت به سطوح اوالایدی به نازکی کاغذ تغییر یافته و بسیاری از آنها از قابلیت تماسی برخوردار خواهند بود.
شرکتهای فضایی خصوصی انسان را به ماه و سیارکها خواهد برد
سفرهای خصوصی به ماه که اخیرا به صنعت فضایی شلوغی تبدیل شده و استخراج از اجسام فرازمینی، اهدافی است که دانشمندان به دنبال تحقق آن تا سال 2020 هستند. قسمت دوم از احتمال کمتری برخوردار است چرا که هنوز نمیدانیم سفرهای فضایی طولانیمدت چه تاثیراتی بر بدن انسان خواهد داشت و حتی ماموریتهای روباتیک نیز تا چند دهه آینده محتمل نخواهد بود.
یک رایانه 1000 دلاری از قدرت پردازشی برابر با مغز انسان برخوردار خواهد بود
رئیس آیندهنگر شرکت سیسکو چند سال پیش این مسأله را پیشبینی کرد. این مسأله البته تا حد زیادی منطقی به نظر میرسد.
توانایی ترجمه جهانی در دستگاههای تلفن همراه وجود خواهد داشت
این امر قویا هم از لحاظ عملی مانند ترجمه گوگل و همچنین اشکال عجیبتری مانند برنامههای دارپا در حال توسعه است. این امر از نظر کارشناسان محتمل بوده اما درصد صحت آن بسته به زبانهای مختلف، متفاوت است.
انسان بالاخره شیشههای ایآر (واقعیت پیشرفته) را خواهد دید
واقعیت پیشرفته بر روی برنامههای گوشیهای پیشرفته کاملا قابل مشاهده است، اما در آینده میتوان بصورت غنی، اختصاصی و آسان این فناوری را بر روی هر چیز قابل مشاهدهای قرار داد. این مسأله به شیشه و جیپیاس دقیق بستگی دارد.
انسان خواهد توانست یک مغز مصنوعی با کارکردی مشابه مغز بسازد
محققان پروژه مغز آبی در سوئیس معتقدند که هنگامی که انسان از رایانهای با قدرت یک مغز برخوردار شود، میتواند مغزی از تراشه نیز بسازد. اما مسأله موجود این است که همانطور که انسان به ساخت این مغز دست میزند، دانستههایش بیشتر شده ومیزان سختی کار بالاتر خواهد رفت.
[ جمعه 92/3/31 ] [ 7:0 عصر ] [ حمیدرضا حق رنجبر ]
واقعا زیباست - دست بر شانه پسر
پدری دست بر شانه پسر گذاشت و از او پرسید: تو میتوانی مرا بزنی یا من تورا؟پسر جواب داد: من میزنم پدر ناباورانه دوباره سوال را تکرار کرد ولی باز همان جواب را شنید
با ناراحتی از کنار پسر رد شد
بعد از چند قدم دوباره سوال را تکرار کرد شاید جوابی بهتر بشنود.
پسرم من میزنم یا تو؟
این بار پسر جواب داد شما میزنی.
پدر گفت چرا دوبار اول این را نگفتی؟
پسر جواب داد تا وقتی دست شما روی شانه من بود عالم را حریف بودم ولی وقتی دست از شانه ام کشیدی قوتم را با خود بردی...
سلامتیه همه باباها....حیف که اینجا like نداریم
[ جمعه 92/3/31 ] [ 7:0 عصر ] [ حمیدرضا حق رنجبر ]
دختر بچه 2 ساله ، مدل شناخته شده در آمریکا
?
ایرا براون تنها دو سال دارد ، اما او در حال حاضر یک مدل شناخته شده در آمریکا است. پدر و مادر او قراردادهایی را با دو مارک معروف لباس کودکان امضا کرده اند.
این دختر یک عروسک تمام عیار است. با توجه به گفته های پدر و مادر او، او قرار گرفتن جلوی دوربین را دوست دارد و از مد و فشن کودکان لذت می برد.
و باز هم فقط یه زن ایرانی میتونه این و ببینه و بگه این کجاش عروسکهههههههه!!!!!
[ جمعه 92/3/31 ] [ 7:0 عصر ] [ حمیدرضا حق رنجبر ]
چندین شعر زیبا درباره خیانت
من به یادت بودم
اما تو بی احساس
به منو احساسم
تو خیانت کردی باز
یادم از یادت رفت
بی صدا قلبم مرد
من شدم تنها تر
خاطراتت رو غم برد
بی هوس عاشق بود
این دل بیچارم
از هوس تو رفتی
من هنوز بیمارم
بی خداحافظ بود
رفتنت از پیشم
دور میشیو من
بی صداتر میشم
به تو مدیونم من
عشقو یادم دادی
عاشقت بودم من
تو به بادم دادی .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
خیانت کرده ای آری
ولی گویم نفهمیدی
بدی از کار من بوده
که تو اینگونه رنجیدی
ز تو قدیس تر هرگز
ندیدم من به جان تو
تو گریه می کنی اما
گمانت هست که خندیدی
وفا را من ز تو دیدم
به اسم بی وفائیها
همین بود آنجه من کردم
همان بود آنچه تو دیدی
چرا بازی کنی با من
خیانت از توئی هرگز
فقط یک لحظه دور از من
به یک بیگانه خندیدی ...
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
می روی و در بیراهه ی خیانت گم میشوی
می روی و هر قدمت آفتی است و هر نگاهم شکایتیست
هراس بر وجودم چنگ می زند
مرغ شوم بر ویرانه ها می خواند
سیاهی جان می گیرد
و سایه چرکین خیانت تمامی سطح آبی قلبم را می پوشاند
باتلاق رذالتها تو را می بلعد و تو نیز تمامی روشنی ها را
ومن تنهاتر از هر غروب دیگری دست بر تن خاک می کشم و بنگر بر زبانه های آتش درونم که به کبریت تو جان گرفت و جانم سوزاند. .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
شادیت را ز دور میبینم
بانگ خندان صدایت
بر دلم میکوبد
چه صدای زشتی
چه نوای شومی
مشت بی رحم خیانت
به سرم میکوبد
من از این درد به خود میپیچم
همچو کرمی زخمی
چشم مست تو برای دگری میخندد
و برای من ِ عاشق
درد بی رحم سیاهی ست
که بر این جان ترک خورده روان میسازی
چشم غمگین دلم پر خون است
دل من میشکند از
یاد آن ایّامی
که به روی پدرم جوشیدم
به تن ِ پیر ِ چروکید? او
رخت غم پوشیدم
رسم غفلت این است
گله ای از تو ندارم هرگز
هستیم را به تو بخشیدم لیک
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
خیانت دیدم وُ گفتم : تلافی می کنم من هم
اگر با دیگری باشم؛ سبک تر می شود دردم
خیانت کردم اما تو؛ ز من با طعنه پرسیدی :
چرا با اینکه بیزاری دچار ترس و تردیدی؟
خیانت کردی و چون ابر؛ به شَکَّم گریه باریدم
خیانت کردم وُ اشکی به چشمانت نمی دیدم
تلافی کردم و دردی فزون گردیده بر دردم
درونت از غمم خالیست ؛ خیانت من به خود کردم
گناهت گردنم مانده ؛ چه تاوانی که پس دادم
چه کردم با خیالاتم ؛ نخواهد رفت از یادم .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
خیانت کرده ام .... آری
و بر عشق تو می خندم
دو چشمت را خودم امشب
به روی خویش می بندم
خیانت کرده ام .... آری
نمی دانی و می گویم
بدان راهی دگر بی تو
برای عشق می جویم
وفایم را ندیدی که
خیانت را ببین حالا
دل تنگم ندیدی که
دل سنگم ببین اما
ندیدی غرق احساسم
ندیدی گریه هایم را
خیانت کرده ام تا تو
ببینی خنده هایم را
خیانت کرده ام .... آری
چه خشنودم که می دانی
مکن اندیشه باطل
که قلبم را بسوزانی
امانت داده بودم دل
به دستانت نفهمیدی؟
چه آوردی به روز دل
[ جمعه 92/3/31 ] [ 7:0 عصر ] [ حمیدرضا حق رنجبر ]
???تفاوت بین آسان و مشکل
خوابیدن در هر شب آسان است ولی مبارزه با آن مشکل است.
نشان دادن پیروزی آسان است ولی قبول کردن شکست مشکل است.
حظ کردن از یک ماه کامل آسان است ولی دیدن طرف دیگر آن مشکل است.
زمین خوردن با یک سنگ آسان است ولی بلند شدن مشکل است.
لذت بردن از زندگی آسان است ولی ارزش واقعی دادن به آن مشکل است.
قول دادن بعضی چیز ها به بعضی افراد آسان است ولی وفای به عهد مشکل است.
گفتن اینکه ما عاشقیم آسان است ولی نشان دادن مداوم آن مشکل است.
انتقاد از دیگران آسان است ولی خودسازی مشکل است.
ایراد گیری از دیگران آسان است عبرت گرفتن از آنها مشکل است.
گریه کردن برای یک عشق دیرینه آسان است ولی تلاش برای از دست نرفتن آن مشکل است.
فکر کردن برای پیشرفت آسان است متوقف کردن فکر و رویا و عمل به آن مشکل است.
فکر بد کردن در مورد دیگران آسان است رها ساختن آنها از شک و دودلی مشکل است.
دریافت کردن آسان است اهدا کردن مشکل است.
حفظ دوستی با کلمات آسان است حفظ آن با مفهوم کلمات مشکل است.
منبع:asriran.com
[ جمعه 92/3/31 ] [ 7:0 عصر ] [ حمیدرضا حق رنجبر ]
حسنک کجایی،تصمیم کبری،...کجایند؟
گاو ماما میکرد
گوسفند بع بع میکرد!
سگ واق واق میکرد
و همه با هم فریاد میزدند : حسنک کجایی ؟
شب شده بود اما حسنک به خانه نیامده بود .
حسنک مدت زیادی است به خانه نمی آید
او به شهر رفته است و در آنجا شلوار جین و تی شرت های تنگ به تن میکند
او هر روز صبح به جای غذا دادن به حیوانات
جلوی آینه به موهای خود ژل میزند
موهای حسنک دیگر مثل پشم گوسفند نیست
چون او به موهای خود گلت میزند
دیروز که حسنک با کبری چت می کرد
کبری گفت تصمیم بزرگی گرفته است
کبری تصمیم گرفته حسنک را رها کند و دیگر با او چت نکند
چون او با پتروس چت میکرد
پتروس همیشه پای کامپیوترش نشسته بود و چت میکرد .
پتروس دید که سد سوراخ شده
اما انگشت او درد میکرد چون زیاد چت کرده بود
او نمی دانست که سد تا چند لحظه دیگر می شکند .
پتروس در حال چت کردن غرق شد
برای مراسم دفن او کبری تصمیم گرفت با قطار به آن سرزمین برود
اما کوه روی ریل ریزش کرده بود
ریزعلی دید که کوه ریزش کرده اما حوصله نداشت
ریزعلی سردش بود و دلش نمیخواست لباسش را درآورد.
ریزعلی چراغ قوه داشت اما حوصله دردسر نداشت
قطار به سنگ ها برخورد کرد و منفجر شد.
کبری و مسافران قطار مردند.
اما ریزعلی بدون توجه به خانه رفت
خانه مثل همیشه سوت و کور بود .
الان چند سالی است کوکب خانم همسر ریزعلی مهمان ناخوانده ندارد
او حتی مهمان خوانده هم ندارد
او حوصله مهمان ندارد .
او پول ندارد تا شکم مهمانها را سیر کند.
او در خانه تخم مرغ و پنیر دارد اما گوشت ندارد
او آخرین بار که گوشت قرمز خرید
چوپان دروغگو به او گوشت خر فروخت
اما او از چوپان دروغگو گِله ندارد
چون دنیای ما خیلی چوپان دروغگو دارد .
[ جمعه 92/3/31 ] [ 7:0 عصر ] [ حمیدرضا حق رنجبر ]
اصلا میدونی اسکل چیه که به هر کسی میگی ؟!
این هم پرنده که اسم واقعیش همون اسکل هست .قیافه اش را نگاه کنید عین بیشعورهاست بخاطر همین به یه نفر که بیشعوره میگن اسکل.در این مطلب می خواهیم با کمی طنز شما را با یک واقعیت علمی درباره ی اسکل و نحوه ی تشکیل آن آشنا سازیم.
اسکل نام نوعی پرنده که هنگامیکه از لانه اش خارج میشود در هنگام بر گشت فراموش میکند لانه اش کجا بوده. اسکل در اصطلاح به انسانهای کودن و احمق گفته میشود.تاریخچه این اسم به هزاران سال پیش بر میگردد فردوسی از اسکل به عنوان پرنده رویایی که دو بال قرمز دارد و مظهر محبت به شمار میرود.
اما آیا به این فکر کرده اید که ممکن است این فقط یک اصطلاح غیر واقعی باشد ؟!
فردوسی از اسکل به عنوان پرنده رویایی که دو بال قرمز دارد و مظهر محبت به شمار میرود پس این پرنده نمی تواند به معنی کم شعور بودن باشد چون فردوسی همواره از عاشق به عنوان رند (زیرک) بلاکش یاد کرده است.پس معنی حقیقی اسکل چیست ؟ آیا به این فکر کرده اید که املای این کلمه نیز طی زمان تغییر کرده باشد ؟ و یا حتی تلفظ آن ؟
در اصل عثکول خوشه خرما است و به چیزی مانند خوشه خرما که برای زینت در برابر هوا می نهاده اند تا تکان بخورد و مایه ی سرگرمی شود نیز می گفته اند.عثکول خوشه خرمایی بوده که خرماهایش را خورده اند و فقط به درد سرگرمی می خورد.از آنجا که املای درست این کلمه را کسی نمی دانسته است آن را اسکول نوشته اند و برخی نیز به اشتباه اشکول گفته اند.
در یکی از فیلم ها(فیلم مهمان با بازی امین حیایی و شیلا خداداد) نیز هنر پیشه ای گفت که پرنده ای است که یادش می رود دانه هایی که برای زمستان جمع کرده کجا گذاشته است و مردم باور کردند که همین است و این موضوع تا دانشنامه ی معتبر ویکی پدیا نیز نشر پیدا کرده است.در حالی که پرنده بر اساس غریزه ای اشتباه ناپذیر و شگفت انگیز عمل می کند و این سخن تنها برای خنده بود و سخنی جدّی نبود و ممکن نیست که پرنده ای از غریزه ی خود برگردد.
درباره ی معنی اسکول یا همان عثکول صفحه 1424 از فرهنگ لاروس چاپ انتشارات امیر کبیر را بخوانید.
امیدواریم هم کمی خندیده باشید و هم فرهنگ لغات شما کمی کامل تر شده باشد ... انشالله
[ جمعه 92/3/31 ] [ 7:0 عصر ] [ حمیدرضا حق رنجبر ]
خدایا.... فقط بخاطر تو تحمل می کنم
Watch and read to the end...
خدایا خیلی سنگینه یخرده قطعش کن.
خدایا خیلی سنگینه یخرده دیگه قطعش کن
.خدایا خیلی ممنون
.بزار به عنوان پل ازش استفاده کنیم
.خیلی کوتاست نمی تونم ازش استفاده کنم
Accept the Pain, Future will be Fruitful
.برای اینده پر ثمر, درد امروز را تحمل کن
[ دوشنبه 92/3/27 ] [ 7:0 عصر ] [ حمیدرضا حق رنجبر ]
امید یعنی این...
امید یعنی بدونی? تا هستی میتونی تغییر کنی و دنیا رو تغییر بدی.
امید یعنی بدونی? خداوند دوستت داره و اگه به تو زمان داده معنیش اینه که توی این فرصت میشه یه کارایی کرد.
امید یعنی این که همیشه بخشش خداوند را از اشتباه خود بزرگتر بدانیم.
امید یعنی این که اگر دانه ی زندگی صد بار از دستمان رها شد?باز هم برای برداشتن و به مقصد رساندن آن به ابتدا برگردیم این بار? محکم تر گام برداریم.
هر چیزی از جنس خداست.
می دونی چرا؟
چون جز خدا چیزی وجود نداره!
و نقطه ی مقابل خدا «هیچی»یه.
پس هر چیزی لیاقت اینو داره که عاشقش بشی!
البته اینو فراموش نکن: گاهی اوقات خشم هم یکی از جلوه های عشقه!
امید یعنی اینکه بدونی:
برای انجام کارهای بزرگ همیشه نمیشه یک گام بزرگ برداشت
بعضی وقتا هم باید یه عالمه گام کوچیک برداریم
[ دوشنبه 92/3/27 ] [ 7:0 عصر ] [ حمیدرضا حق رنجبر ]
سوز عشق
فکر کردن به تو ، کار شب و روز من شده ، بس که حالم گرفته است ، چشمانم غرق در اشکهایم شده ….
دیگر گذشت ، تو کار خودت را کردی ، دلم را شکستی و رفتی ….
همه چیز گذشت و تمام شد ، این رویاهای من با تو بود که تباه شد…
انگار دیگر روزی نمانده برای زندگی ، انگار دیگر دنیای من بن بست شده ، راهی ندارم برای فرار از غمهایم…
این هم جرم من بود از اینکه برایت مثل دیگران نبودم، کسی بودم که عاشقانه تو را دوست داشت ،دلی داشتم که واقعا هوای تو را داشت ….
دیگرگذشت ، حالا تو نیستی و من جا مانده ام ، تو رفته ای و من بدون تو تنها مانده ام ، تو نیستی و من اینجا سردرگم و بی قرار مانده ام….
فکر دل دادن و دلبستن را از سرم بیرون میکنم ، هر چه عشق و دوست داشتن است را از دلم دور میکنم،اگر از تنهایی بمیرم هم دلم را با هیچکس آشنا نمیکنم….
دیگر بس است ، تا کی باید دلم را بدهم و شکسته پس بگیرم، تا کی باید برای این و آن بمیرم؟
در حسرت یک لحظه آرامشم ، دلم میخواهد برای یک بار هم که شده شبی را بی فکر و خیال بخوابم…
تو هم مثل همه ، هیچ فرقی نداشتی ، هیچ خاطره ی خوبی برایم جا نگذاشتی ،حالا که رفتی ، تنها غم رفتنت را در قلبم گذاشتی….
گرچه از همان روز اول میخواستمت ، گرچه برایم دنیایی بودی و هنوز هم گهگاهی میخواهمت ، اما دیگر مهم نیست بودنت ، چه فرقی میکند بودن یا نبودنت؟
سوز عشق تو هنوز هم چهره ام را پریشان کرده ، دلم اینجا تک و تنها راهش را گم کرده ، این شعر را برای تو نوشتم بی پرده ، هنوز هم دلت نیامده و خیالت ، خیال مرا پریشان کرده …
منبع:daftareshghe.com
?
[ دوشنبه 92/3/27 ] [ 7:0 عصر ] [ حمیدرضا حق رنجبر ]