...
نه حرفی برای گفتن …
نه امیدی برای ماندن …
نه پایی برای رفتن …
نه تمایلی برای دوباره ساختن …
تو از اول هم هیچ نداشتی !
[ سه شنبه 93/3/13 ] [ 11:0 عصر ] [ حمیدرضا حق رنجبر ]
خدافظ
التماس مال دیروز بود ، مال وقتی بود که ساده بودم …
الان میخوای بری ؟
هـــــــــیـــــــــس !!!
فقط خداحافظ …
[ یکشنبه 93/3/11 ] [ 11:0 عصر ] [ حمیدرضا حق رنجبر ]
عشق
فلانی نردبان هوسش را برداشت و از اینجا رفت چون میدانست با این چیزها قدش به عشق نمیرسد ، عشق بال میخواهد که او نداشت !
[ پنج شنبه 93/3/8 ] [ 11:0 عصر ] [ حمیدرضا حق رنجبر ]
همه چیز خنده دار بود….
همه چیز خنده دار بود….
داشتن تو…!
بودن من ; ماندن ما….!!
رفتن تو…
این همه آه….
گاهی از این همه خنده گریه ام میگیرد….
[ پنج شنبه 93/3/8 ] [ 11:0 عصر ] [ حمیدرضا حق رنجبر ]
عادت
عادت کرده ام
کوتاه بنویسم
کوتاه بخونم
کوتاه حرف بزنم
کوتاه نفس بکشم
تازگی ها
دارم عادت می کنم
کوتاه زندگی می کنم
یا شاید
کوتاه بمیرم
نمی دانم
فقط عادت …
[ چهارشنبه 93/3/7 ] [ 11:0 عصر ] [ حمیدرضا حق رنجبر ]
دلم .بچگیمو مــ?ـخـواد!
دلم .بچگیمو مــ?ـخـواد!
پـاهـای شـنــ? دسـتـا? کـاکـائـو?ـ? !
دِلــَـم مــ?ـخـواد وقـتـ? بـلـال مـ?ـخـورم کـُـل صـورتـم زغـالـ? شـه!
100 بـار ?ـه ســرسـره ? 1 مـتـر? رو بـرم بـازم خـستـه نـشـم ! چـا?ـ? رو بـا 10 تـا قـنـد بـخـورم !
بـسـتـن? و پـفـک و لـواشـک و بـا هـم بـخـورم !
سـر چــ?ـزا? مـسـخـره انـقـد بـخـنـدم بــ?ـفـتـم کـف اتـاق !
عـ?ـد?ـامـو بـر?ـزم تـو اون قـُـلــَـک !
کـفــش هـای پـاشـنـه بُــُــُــُـلـنـد مـامـانـمـو بـپـوشـم و راه بـرم !
دِلــَـم مــ?ـخـواد بـازم رو د?ـوارا نــقــاشــ? کـنـم !
دِلــَـم مــ?ـخـواد وقـتـ? گـر?ـه مـ?ـکـنـم مـادرم اشـکـمـو پـاک کـنـه نـه پــ?رهـن تـنـم !
1000 تـومن تـو جـ?ـبـم بـآشـه امـا دلـم خــوش بـاشـه !
ولـم کـنـ? تـا صـُـب تـو شـهـربـاز? بـمـونـم !
بـزرگـتـر?ـن اشـتـبـاهـم ا?ـن بـود کـه آرزو کـردم بـزرگ شـم!!
[ دوشنبه 93/3/5 ] [ 11:0 عصر ] [ حمیدرضا حق رنجبر ]
خودتو گم میکنی
خودتو گم میکنی
ساعتها زیر دوش به کاشیهای حموم خیره میشی
غذات و سرد میخوری
صبحانه رو شام ، نهار و نصفه شب!
لباسات دیگه به تنت نمیاد
همه چیو قیچی میزنی!
ساعتها به یه آهنگ تکراری گوش میکنی و هیچوقت اونو حفظ نمیشی ......!
اینقدر علامت سوالای توی فکرت و میشمری ......
تا آخرش روی بالش خیست خوابت ببره!
تنهایی از تو آدمی میسازه ...
که دیگه شبیه آدم نیست!
[ جمعه 93/3/2 ] [ 11:0 عصر ] [ حمیدرضا حق رنجبر ]
انتظار ز?اد
چند?ن و چند روز منتظر? که زنگ بزنه ،
مدام گوش?ت رو چک کن? که مبادا تماس? رو از دست
داده باش? ،
وقت? با?خره زنگ م?زنه ،
با خونسرد? به گوش?ت که داره از و?بره رو? م?ز تکون
م?خوره نگاه م?کن? تا قطع بشه ،
ا?ن نت?جه? انتظار ز?اده ... آدما از ز?اد? منتظر موندن خنث?
م?شن
[ چهارشنبه 93/2/31 ] [ 11:0 عصر ] [ حمیدرضا حق رنجبر ]
گاهــــی وقتا.....
گاهــــی وقتا.....
چــــون....
حســـــت هیچوقــــت بــــت دروغ نمیــــــگه....!!!
[ یکشنبه 93/2/28 ] [ 11:0 عصر ] [ حمیدرضا حق رنجبر ]
همراه اخر...
دیگر به دنبال ِ همراه ِ "اوّل" نیستم !
این روزها اول ِ راه ، همه همراهند....
این روزها ، باید به دنبال ِ همراه ِ "آخر"گشت ...
همراهی تا آخرین قدمها....
[ یکشنبه 93/2/28 ] [ 11:0 عصر ] [ حمیدرضا حق رنجبر ]
