بیچاره پسرها
بیچاره پسرها اگه تیپ بزنن برن بیرون میگن با کی قرار داری؟
اگه لباسهای معمولی بپوشن میگن اصلا سلیقه نداری
اگه زیاد بگن دوستت دارم . میگن باز چه نقشه ای تو سرته
اگه نگن دوست دارم میگن پای کس دیگه ای وسطه
اگه زیاد بهتون زنگ بزنن میگن اعتماد نداری
اگه یه مدت زنگ نزنن میگن سرت خیلی شلوغه
اگه تو خونه زیاد بخندن میگن لوس شدی
اگه نخندن میگن چه مرگته عاشق شدی
اگه شام بخوان میگن همش به فکر شکمتی
اگه شام نخوان میگن چی کوفت کردی
[ سه شنبه 92/5/22 ] [ 4:42 عصر ] [ حمیدرضا حق رنجبر ]
5 راه برای خوشحال بودن
5 راه برای خوشحال بودن:
1-داشتن یک دوست خوب مثل من
2-داشتن دوستی مثل من
3-فقط داشتن من
4-داشتن من
5-من
[ سه شنبه 92/5/22 ] [ 4:32 عصر ] [ حمیدرضا حق رنجبر ]
فرق عشق با دوست داشتن...
میدونی فرق عشق با دوست داشتن چیه؟
.
.
میدونی!؟
.
.
نمیدونی!؟ نه!؟
.
عیب نداره منم نمیدونم
[ سه شنبه 92/5/22 ] [ 4:17 عصر ] [ حمیدرضا حق رنجبر ]
ایران
چند وقت پیش یه ایمیل بهم رسید که خیلی مطحولم کرد!!! واسه شما هم میذارم تا بخونیدش:
یک روز یه ترکه ...
اسمش ستارخان بود، شاید هم باقرخان.. ؛
خیلی شجاع بود، خیلی نترس.. ؛
یکه و تنها از پس ارتش حکومت مرکزی براومد، جونش رو گذاشت کف دستش
و سرباز راه مشروطیت و آزادی شد، فداکاری کرد، برای ایران، برای من و تو،
برای اینکه ما تو این مملکت آزاد زندگی کنیم
یه روز یه رشتیه ...
اسمش میرزا کوچک خان بود، میرزا کوچک خان جنگلی؛
برای مهار کردن گاو وحشی قدرت مطلق شاه تلاش کرد،
برای اینکه کسی تو این مملکت ادعای خدایی نکنه؛
اونقدر جنگید تا جونش رو فدای سرزمینش کرد.
یه روز یه لره ...
اسمش کریم خان زند بود، موسس سلسله زندیه؛
ساده زیست، نیک سیرت و عدالت پرور بود
و تا ممکن می شد از شدت عمل احتراز می کرد
یه روز یه قزوینی یه ...
به نام علامه دهخدا ؛
از لحاظ اخلاقی بسیار منحصر بفرد بود و دیوان پارسی بسیار خوبی برای ما بر جا نهاد
یه روز ما همه با هم بودیم ...،
فارس و آذری و کرد و گیلک و مازنی و لر و بلوچ و عرب و ترکمن و قشقایی و ...
تا اینکه یه عده رمز دوستی ما رو کشف کردند و قفل دوستی ما رو شکستند ... ؛
حالا دیگه ما برای هم جوک می سازیم، به همدیگه می خندیم !!!
و اینجوری شادیم !!!
این از فرهنگ ایرانی به دور است.
آخه این نسل جدید نسل قابل اطمینان و متفاوتی هستند.
پس با همدیگه بخندیم نه به همدیگه
آنقدر این مطلب را بخوانیم تا عادت زشت در خندیدن
به هموطن( آنکه در دیده ما جا دارد ) در ما بمیرد و با هم یکی باشیم مثل همیشه،
مثل زمان های سختی و مثل زمان های جشن و افتخار
پاینده ایران و ایرانی
[ سه شنبه 92/5/22 ] [ 4:12 عصر ] [ حمیدرضا حق رنجبر ]
شک نکن!
شـــــــک نکــــــــــــن . . . آینــــده ای خواهـــم ساخت که . . . گذشتــــــــه ام جلویـــش زانــــــــــــــو بزنــــد ...! قـــرار نیـــســــت مــــن هــــم دلِ کس دیـگری را بســــوزانم ...! برعـــــکــــس کســـی را که وارد زندگیــــــم میشــــود . . . آنـــقـــدر خوشبــ♥ـخت می کنــــم کـــــه . . . به هـــر روزی که جــای او نیـستـی به خودت لعنـت بفـــرستـی ...! .
[ یکشنبه 92/5/20 ] [ 1:50 عصر ] [ حمیدرضا حق رنجبر ]
از خودم میگم..
چند وقته هر وبلاگی میرم طرف از خودش نوشته گفتم منم از خودم بنویسم!
مرا اینگونه باور کن: کمی طنها کمی خصته کمی عاشغ یه کمی هم نمک اضافه کن بذار سر سفره تا بچه ها بزنن تو رگ!!! تورو خدا بیخیال این هرفا بشین.
با طشکر مدیریت بی صواد وبلاگ
[ یکشنبه 92/5/20 ] [ 1:43 عصر ] [ حمیدرضا حق رنجبر ]
تک بیتی
هر کس بد ما به خلق گوید ما دل به غمش نمی سپاریم > ما خوبی او به خلق گوییم < تا هر دو دروغ گفته باشیم
[ یکشنبه 92/5/20 ] [ 1:36 عصر ] [ حمیدرضا حق رنجبر ]
من خود ان سیزدهم!!!!
به قول محسن چاووشی من خود ان سیزدهم!!!!
تو کل دوران تحصیلم همیشه شماره ی سیزده دفتر کلاسی بودم به جز کلاس اول دبیرستان که 12 بودم اونم از ماه دوم یه هم کلاسی بهمون اضافه شد شدم نفر سیزدهم!
کلا تو 13تا مسابقه ی کشتی شرکت کردم که 13تا هم مقام دارم! 7تا اولی 2تا دومی 4تا هم سومی!!!
تو مسابقات فوتبال مدرسه با سیزده تا گل زده اقای گل شدم!
همین دیروزم سیزدهام تکمیل شد! اسباب کشی کردیم به واحد 13 ساختمونمون!!!
[ یکشنبه 92/5/20 ] [ 1:32 عصر ] [ حمیدرضا حق رنجبر ]
فقر ؛ فقر و باز هم فقر !
تا حالا شنیده ای دختری از کوچه های دنج ظفر فاحشه شود ؟
تا حالا شنیده ای پدری که بنزش 400 میلیون است دخترش را به کاسب برای چند سوت شیشه بفروشد ؟ تا حالا شنیده ای مادری که تفریحش کلاس آشپزی فرانسویی است برود رخت شویی کند ؟ تا حالا شنیده ای دختری که گوشی موبایلش آیفون است برای مدرسه فرستادن برادرش تن فروشی کند؟
تو نه فقر را دیدی نه بیمار نه برادر و خواهر کوچک را
تو فکر میکنی وقتی زیر پسری میرود که به جای بوس بر لبانش اول باید آلتش را بوس کند لذت میبرد؟
حال دوباره تو بنویس اینها بهانه است !
[ چهارشنبه 92/5/16 ] [ 4:10 عصر ] [ حمیدرضا حق رنجبر ]
:| خوش آمد گویی لرها به رئیس جمهور جدید ....
حسن یک
حسن دو
حســن سه !
حسن دنده به دنده ! حسن بشقاب پرنده !
حسن همش می خنده !
[ چهارشنبه 92/5/16 ] [ 4:9 عصر ] [ حمیدرضا حق رنجبر ]